🕊 به تماشایِ سَحرگاهیِ یک غنچه‌یِ شاد به برافشاندنِ گیسویِ گُل از پویشِ باد به شکوفاییِ رویا، به ثمربخشیِ عشق به درخشانیِ اشکی که زِ چَشمِ تو فِتاد به دل‌آراییِ یک برکه‌یِ پاکیزه و ناب! به عطشناکیِ باغ و هوسِ جُرعه‌ گلاب به شفابخشیِ عطری که نفس می‌طلبد به درخشانیِ ماه و... رُخِ زیبایِ در آب به عبودیّتِ لاهوت و جلال و جَبَروت به رهانیدنِ یک عطسه میانگاهِ سکوت به تَقَلّایِ تپش... در قفسِ سینه‌یِ تنگ به سراشیب و فَرازینِ هُبوط و ملکوت به تکاپویِ لبی... رویِ خط‌وخالِ نگار به شکوفَندِگی و سرخیِ گُل‌هایِ بهار به زُلالیّتِ یک... شبنمِ هنگامه‌یِ صبح به رَهیدن زِ امیدِ عبثی... معجزه‌وار به تماشاییِ خورشیدِ سَحرگاهی و داغ به صمیمیّتِ... لبخنده‌یِ نوباوه‌یِ باغ! به شمیمِ خوشِ گیسویِ برافشانده زِ باد به شعاعی که... زِ نورِ ابدی گشته چراغ به هیاهویِ پدید آمده از سینه‌یِ خاک به فریباییِ روییدنِ شاخی... ز مغاک به شکوهِ گلِ نیلوفرِ... غلتیده در آب! به تَجَلّی‌گهِ یک آینه... در چهره‌یِ پاک به سرائیدنِ این چامه که بالندگی‌ است به قلم، موهبتی که همه بخشندگی‌ است به شرابی که _رها_ کهنه کُنَد در خُمِ شعر به خدا هر نفسی معجزه‌یِ زندگی‌ است! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 شب در میانه بود و جهان مملو از سکوت پروانه‌ای... زِ پِرتویِ شمعی، فرشته شد! پَرپَرزنان رسیده و... بَر گِردِ شعله گشت اما شَرَر به بال‌وپَرَش خورد و کشته شد ماهِ نظاره‌گر... به غَضَب گفت از آسمان... هان، خیره‌سَر... چه قاتلِ پروانه‌ها شدی؟ چون غَرّه‌ای به ظلمِ خود، ای اَخگرِ پلید؟ یاغی شدی که مُنفَصِل از سایه‌ها شدی؟ خواهم سَحر... که بادِ صَبا خامُشَت کُنَد چونان تو این میانه نباشد، غنیمت است ای نِفله، در سیاهه‌یِ شب ره‌زنی کُنی؟ پیکِ اَجَل می‌آید و وقتِ عَزیمت است آنگه به تلخی و... غمِ بی‌پرده، طعنه زد آن شمعِ شعله‌ور، زِ دلِ اشک و دود و آه ای ماهِ خودسِتا، تو چه دانی زِ اِحتِضار؟ من تشنه‌یِ خُموشی‌ام و... بوسه‌ای تباه شب‌ها همین گدازه‌یِ خون می‌کُشَد مرا وین شعله‌ای که روشنیِ شامِ خانه است من خود... درونِ دوزخم و دَم نمی‌زنم! این تابش و فُروغ و سَنا خودسرانه است بی‌وقفه تا سپیده‌دَمان می‌چکم، ولی عُمرم‌ کم و عذابِ من... افزوده می‌شود هر شاپرک... که جان بسِپارد زِ شعله‌ام این قلب درشکسته، غم‌آلوده می‌شود! با ما که در مواجهه با مرگِ مُمتَدیم... این‌گونه در مقامِ نصیحت سخن نگو! من خود... طلایه‌دارِ...سپاهِ جهنمم... مُهمَل مَباف و قصه‌یِ رنج و مَحَن نگو داری چو مرحمَت، به شب اِستاده‌تر بتاب حتی دلیلِ حکم منم عیش و نوشِ توست من جان به شوقِ شامِ «رها» می‌دهم ولی بارِ گناهِ مُردنِ من هم... به دوشِ توست! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 من به آیینه‌یِ چشمانِ تو دل بخشیدم گرچه تصویرِ من از مقبره‌ها بیزار است سرزمینِ تنِ تو... غربتِ تلخی دارد! انتخاب از بد و بدتر همه‌جا دشوار است قصه‌یِ ترسِ تو از این‌همه دلتنگی چیست که لبت یک‌سره از بوسه شکایت دارد؟ بس‌که از منظره‌ای یخ‌زده گل می‌چینم به زمستانِ تنت دستِ من عادت دارد عشق اگر این‌همه غارت‌گر و بی‌پروا بود پیش از این خاطره‌ها قصدِ سفر می‌کردی شاید آن دوره‌یِ پرحادثه را یادت نیست که برایم چه دلیرانه خطر می‌کردی؟ این قفس روزنه‌ای رو به رهایی خواهد سایه‌ها منکَسِر از خستگیِ خورشیدند قبل از این واقعه دستانِ شریفم بودند که به احساسِ تو صد پنجره می‌بخشیدند قطره‌ای فرصت اگر مانده در این قحطی کاش سهمِ این دانه‌یِ خشکیده‌یِ طاقت باشد قَسمَت می‌دهم ای خفته... بیا کاری کن عشق اگر رفته از این خانه، رفاقت باشد بغضِ این ثانیه‌ها را... به کدورت نشکن هر دلی نیمه‌یِ ره جا بزند، خواهد سوخت نازنین حوصله کن، راهِ سفر طولانی‌ست تن به تقدیرِ رقم‌خورده اگر باید دوخت گرچه می‌ترسم از آرامشِ پیش از طوفان دل به دریا زده‌ام... تا تهِ خط همراهم چون قلم دستِ -رها- را همه‌جا می‌گیرد لحظه‌ای یادِ تو جاری نشود، بی‌آهم! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 یک لحظه بخند و با لبانت گل‌های شکفته را هَرَس کُن گیسویِ تو منشاءِ بهارست با رایحه دَعویِ نفس کُن! خورشیدِ جهانِ دیدگانت آیینه‌ی روشنِ نِکویی‌ست در چشمِ تو ماهِ عالم‌افروز ذاتا بَری از بهانه‌جویی‌ست شهدی ز دهانِ خود بنوشان لب‌ تشنه‌‌‌‌‌‌یِ بوسه از اَلَستَم! مجنون‌‌ ز گناهِ خود مُبَرّاست گو اینکه خطا نکرده مَستم پیدا شده‌ای که زندگی را جُز با تو... تَبِ سفر نباشد زیبا شده‌ای که زندگانی... با عشقِ تو بی‌ثمر نباشد! هرجا که دلم... بهانه گیرد یادِ تو شکیبِ رنجِ دنیاست مِهری که تو "برگزیده" داری زین قلبِ تپنده تا ثریاست! پروانه، هرآنکسی تو را دید دیوانه، چو ذره از هزاران! در دستِ تو مومم، ارچه آهن در پایِ تو خاکم، ارچه باران سرمایه‌ی شعر و واژه‌ای تو شمعی، که کلیدِ روشنایی‌ست سلطانِ سخنوری -رها- بین... کز سویِ تو لَنگِ اعتنایی‌ست! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 دمادم قلبم اقیانوسِ غم‌هاست پریشان روحم آسایش ندارد! فغان زین زمهریرِ استخوان‌سوز که‌ ادراکی ز فرسایش ندارد! زمان‌ بی‌وقفه دستاویزِ تکرار مرا آبستنِ چشمِ انتظاری‌ست قلم‌ می‌نوشد از خونابه‌یِ شعر که‌ محصولِ فرآیندِ شعاری‌ست میان‌ آتشِ فریاد و... خاموش محجّب حکم‌َ اَندَر دستِ اعلام مع‌الفارق قیاسِ خلقت‌ و مرگ ثبوتِ بی‌گناهی، بعد از اعدام! لبالب‌ درد و از درمان گریزان طنینِ خنده، در دالانی از غم نمایشنامه‌ای‌ بی‌رنگ‌ و تصویر به‌ روی‌ پرده‌ی‌ ذهنی، مُجسّم قلم‌فرسایِ... خالی‌ مانده‌ دفتر غنی از واژه‌ای ناگفته، درویش ز غربتِ سیری‌ از سامانی گریزان پناه‌ آورده‌ای‌ بر دشمنِ خویش! شبِ ظلمانیِ این‌ خانه‌ ماناست -رها- در جستجویِ خواب‌ و بیدار تلاشی تلخ‌ و مذبوحانه، شاید... دری‌ پیدا شود بر سطحِ دیوار! «رها» © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 وقتی شعاع صبح، در مقدمِ طلوع چشمانِ خفته را... آزرده می‌کند... چیزی شبیه یاد، در ذهنِ خسته‌ام باغی چکامه را... پژمرده می‌کند! باور نمی‌کنم، رویا نماندنی‌ست شب‌های استوار، همواره کوتهند اشعار کهنه را، بی‌ خنده‌های تو... حتی به‌ التماس، از من نمی‌خرند در عمقِ دیده‌ام، پنهان نمی‌شوی تا با نزولِ اشک... پیغمبرت کنم! دنیای من تویی، با تکیه‌ بر سکوت فرصت نمی‌دهی... تا باورت کنم! پایانِ هر شبی، بی‌رحمیِ خداست خامُش نمی‌شود، خورشیدِ پُرفروغ کاش آسمان تو را، از من نمی‌گرفت با هر سپیده‌دم... در ورطه‌ی بلوغ! این قصه تا کجا، باید ادامه یافت؟ بیتوته کرده‌ای، در بندِ خواب من؟ شاید گناهِ من، دلبستگی به توست یا این گناهِ توست، در انتخابِ من رنجِ جهان من... بیداریِ من‌ است! این پرده‌ای خیال، خواهد زدودنی عشقِ مرا ببین... دستِ مرا بگیر... چیزی بگو، چرا... حرفی نمی‌زنی؟ وقتی نمانده تا... یک صبحِ بی‌خبر پروا نکن! بمان، شک کن به آفتاب! جانِ _رها_ فقط، امشب به خاطرم پروانه شو، بپر، از شانه‌های خواب 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 گوش کن... می‌شنوی؟ این صدای دلِ غمگینِ من است که تو را با همه‌ی خستگی‌اش می‌خواند هر نفس غنچه‌ی صد خاطره را می‌بوید که به این خلوتِ جانانه بَرَت گرداند بی تو... در دنیایم... آسمان با همه‌ی روشنی‌اش دلگیر است و زمین، مرتکبِ رویشِ نافرجامی‌ست که در آرامشِ یک باغچه بی‌تأثیر است! لحظه‌ها، عقربه‌ی ساعتِ من را کشتند بی تو، کابوسِ زمان تلخ‌ترین بیداد است غیر از این عاشقِ سرگشته در این ویرانه آن‌که دلتنگ تو و عطر تو باشد، باد است وقتی از طرحِ تو در پنجره تصویری نیست سویِ فانوسِ مرا مرثیه‌ها می‌دوشند! گرچه چشمانِ من از حادثه نفرت دارند اشک‌ها بی‌پروا... در تکاپویی عَبث... رختِ سفر می‌پوشند! کاش برمی‌گشتی من به لبخندِ تو در آینه‌ها محتاجم همچو اقیانوسی، خسته از طوفانم که به سرمنزلِ ساحل نرسد امواجم! زندگی زیبا نیست؛ مگر از روزنه‌ی چشمِ تو پیدا باشد این قفس دنیا نیست؛ بینِ ما فاصله‌ای‌ست تا که هویدا باشد کاش برمی‌گشتی! کاش برمی‌گشتی! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 آزرده از شبی که چراغش ستاره نیست غمگین، کنارِ پنجره... خامُش نشسته‌ام دست از هراسِ هجمه‌یِ فردا کشیده‌ام با بُغضِ خود، سکوتِ رَسا را شکسته‌ام یک چشمم از ‌عُدولِ دقایق، نَمینِ اشک یک چشمم از اُفولِ حقایق، مَسیلِ خون در من ‌کسی هماره به پهلو نشسته است تا سر نَهَد... به شانه‌یِ افتاده‌یِ جنون! از لحظه‌ها... که مَستِ تکاپویِ رفتن‌اند تنها صدای پایِ "چرا؟" می‌رسد به گوش ساعت چنان‌که نشئه‌یِ درجا دویدن است بی‌ عجز و ناله، سکته‌کُنان‌ می‌رود زِ هوش اینجا عبورِ خاطره... در ‌اِنحطاطِ ‌شب در امتدادِ ‌کوچه، سَرابی همیشگی‌ست حتی به ضَربِ صاعقه حاصل نمی‌شود بیداری از اسارتِ خوابی که زندگی‌ست در گردشی، چِکَد ز قلم جوهری مُذاب شاعر اگرچه دَعویِ فَحوا نکرده است قلبی که سرپناه و خراباتِ غصه‌هاست جز با مَنَش، اِقامه‌یِ دعوا نکرده است حاشا... هر آن‌چه واژه مُهیّا کنم عزاست نفرین به من، که شاعرِ غم‌ بَرشمرده‌ام روحم، که راه و رسمِ تحاشی فرا گرفت عصیانگرم، که تن به تَلاشی سپرده‌ام! هر شب به دستِ آینه‌ای می‌خورم تَرَک آن‌سو کسی به چشم خودش خیره می‌شود با هر تَلَنگُری شراره کَشان آهم از گلو... از نو به اژدهایِ دو سَر چیره می‌شود غمگین، کنارِ پنجره، در خود شکسته‌ام آزرده از شبی که چراغش ستاره نیست عمری چنین... به نامِ _رها_ در اسارتم! بیچاره عاشقی که‌ دلش سنگِ خاره نیست 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 بیزارم از ادراکِ غم در اوجِ خوش‌حالی پُر بودن از دل‌واپسی با چنته‌ای خالی ترسیدن از فردا و فرداهای بعد از آن زل‌زل تماشا کردنِ دنیایِ پوشالی! خشکیدنِ آینده در گلدانِ بی‌روزن چرخیدنِ سگ بر مَدارِ پرسه‌ی لُمپَن فِعلیّت آتشفشان بر قله‌ای خاموش دل‌شوره‌یِ دولت برای پوششِ مانکن حسرت برای عاشقی در فصلِ بارانی یک شب سحر کردن بدونِ هر پریشانی حفظ تعادل بر نخی از پاکتی سیگار قصد شکار از جنگلِ اَمیالِ حیوانی تستِ فلاکت با شعارِ دوری از امراض احساسِ عیش از نیشِ عقرب بر تنِ مُرتاض بیهودگی، پوچی، اسارت، خستگی، تحقیر فرصت خریدن از خدا با علمِ استقراض رقصیدنِ پروانه‌ها با لامپ مهتابی! تعلیقِ رویا در شبی مُنجر به بی‌خوابی یک‌سر تظاهر کردن و از خود جدا بودن عاداتِ روشن‌فکریِ دروازه دولابی! ترسیدن از آیینه‌ها با اَنگِ خودخواهی هق‌هق برای زندگی، دردی شبانگاهی حل کردنِ بی‌وقفه‌یِ خود در غمی پایا طعم رطوبت بر دهانِ کاغذی کاهی! صحبت ز مهر و مهربانی‌ها درِ گوشی غربت میان جمع و خاموشی، فراموشی سُر خوردن عمر از سراشیبِ پشیمانی صدها عمل بی قطره‌ای داروی بی‌هوشی برگشتن از خود، رد شدن از باقیِ مردم پیتزای اُملِت... با پیاز و نانِ رفراندوم خوش‌حالیِ کبریت‌مان از بی‌خطر بودن خوش‌بختی مین‌ژانگ و شوهر کردنِ یانگوم یک بغضِ نو را همچو اَفعی ساده بلعیدن از خویش و از بیگانگان، همواره ترسیدن خود را خدایِ عَقل‌ِکُل‌ بودن گمان کردن اما نفهمیدن... نفهمیدن... نفهمیدن! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 نیمه‌شب وقتی ماه، در هم‌آغوشیِ رویایی ژرف بی‌صدا دل به زمین داده، فرو می‌آید، و به این پنجره‌ی باکره پَر می‌ساید، من به یُمنِ قدمِ کودک مهتابش باز، که به اندازه‌ی لبخندِ خدا عریان است، در اتاقی خاموش... تا شکوفایی چشمانِ سحرِ بیدارم؛ وز همین غصه که دوری به من و اینجایی، بیش‌وکم حالِ غریبی دارم! هیچ اندیشیدی... چه‌کسی مرز میان من و غم را برداشت؟ از خودت پرسیدی... وقتی از حسرت یک بوسه لبم می‌سوزد، زندگی با تو برایم چه ثمر خواهد داشت؟ آه... یادت باشد... قلب من گلدانی‌ست، که محبت ز تمامیتِ آن می‌روید؛ و گلِ این گلدان، در جَوارِ خورشید، یک‌سر از تابش چشم تو سخن می‌گوید! دوستت می‌دارم! گرچه بین من و تو فاصله‌ای تا فرداست دوستت می‌دارم! گرچه تصمیم سفر وسوسه‌ای پابرجاست کاش می‌فهمیدی، که برایت نفسی یک‌سره در جریان است کاش می‌بخشیدی، آن‌که را کز گنَه عشقِ تو در زندان است و نمی‌پرسیدی، تو چرا زخمی دردی و‌ لبت خندان است؟ آه... یادت باشد... زندگی سخت فراسوی زمان می‌تازد غصه، تاوان خطا را که نمی‌پردازد! عشق را باور کن، عمر طولانی نیست هر نفس ذره‌ای از جان تو را می‌بازد! دوستت می‌دارم! هرچه می‌خواهی کن... جز تو در مزرعِ این سینه پرستویی نیست! دوستت می‌دارم! هرچه می‌خواهی باش... بی‌حضور تو در این سینه تکاپویی نیست! دوستت می‌دارم... دوستت می‌دارم.... 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 شب‌به‌شب در کُنجِ این ویران‌سرا شاعری از غصه‌ها بی‌طاقت است در دلش خشکیده صدها دشتِ گل ز آنکه از تقدیرِ خود ناراحت است از جهان و خفتگان غیر از سکوت بانگ و نجوایی نمی‌آید به گوش! آسمان تاریک و مِشکین‌چُرده‌ گو... خون چِکانَد از سَحابیِ پَرده‌پوش همچنان فوّاره‌ای چَرخنده اشک گیرد از چشمِ جهان‌بینش وضوح در بزنگاهی که غربت رهزن است می‌دهد بر شانه‌هایش تکیه کوه! می‌توان با آهِ او شومینه ساخت گرچه می‌لرزد زمستان در بَرَش! بر مدارِ ذهنی‌اش یک شاپرک... می‌زند جارو قفس را با پَرَش! روحِ او از عالمِ هستی جداست توده‌ای سِلّولِ حُزن‌آلوده‌ است! گرگِ بالان‌دیده‌ای مانَد به دام مرغِ طوفان‌هایِ ناپیموده است می‌چکد در پایِ خود مانند شمع قطره‌بارانی که دریا هم دروست قلبِ او صدها جراحت دارد و... تیغه‌یِ چاقو هم از یارانِ اوست سقفِ رویایِ _رها_ خوابیدن است از خودش بی‌وقفه می‌پرسد چرا؟ شاعری در بطنِ 'من' جان می‌دهد شب‌به‌شب در کُنجِ این ویران‌سرا 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 خنده‌ی گرمِ یک صبحِ روشن؟ ریزشِ نرمِ بارانِ زیبا؟ رویشِ مَحوِ گل‌های وحشی؟ لکنتِ عاشقی ناشکیبا؟ سنجشِ حجمِ سبزینه در برگ؟ چرخشِ سیب افتاده در آب؟ کشفِ یک عنصرِ شیمیایی؟ گردشِ عطرِ یک غنچه در خواب؟ لذتِ نابِ موج از تلاطم؟ علتِ جزر دریا پس از مَد؟ اکتشافِ زمین گاهِ اِشراق؟ نبضِ پروانه در مَکثِ مُمتد؟ جوششِ گنگِ اصواتِ اشیاء؟ برقِ قوس قزح بعد طوفان؟ عطسه در صورتِ قاصدک‌ها؟ آهوانی به جنگل خرامان؟ لاجوردین رُخِ آسمان‌ها؟ پرتویِ اختری کهکشانی؟ ابتکارِ زمان دستِ تسریع؟ نرمیِ بوسه با مهربانی؟ رعشه‌ی قلبی از روی احساس؟ سایشِ پلکِ آلاله بر باد؟ منبعِ نورِ مهتابِ روشن؟ حکمتِ جمع و تفریقِ اعداد؟ هرمِ آغوشِ تب دارِ خورشید؟ بوی خوبِ زمین در بهاران؟ رقصِ نت‌ها به اصرارِ گیتار؟ گرمیِ جمعِ شبِ زنده‌داران؟ با چه تصویری از عشقِ پاکت می‌توان شعرِ نابی سرایید؟ با چه ادراکی از زنده بودن... دل بدین قصه‌ی تازه بخشید؟ از تو مستِ حقایق، نوشتن... کارِ یک شاعرِ بی‌وضو نیست! ای که در من به سازش نشستی زندگی جز همین آرزو نیست! ماندنی باش و عاشق‌ترم کن کین عطش در تنم استوارست تا تو هستی نفس‌ها عزیزند تا تو باشی -رها- ماندگارست. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 آسمان بارانی‌ست، باد هم می‌آید، و هوا بوی خوشِ خاطره‌ها را دارد. من لب پنجره... دنبال کسی می‌گردم، که نگاهش زِ میان فاصله را بردارد! ناگهان می‌رسی از راه و گلِ لبخندت، با من از زندگیِ تازه سخن می‌گوید؛ همچو خورشید... ز یُمنِ قدمت در باران، از زمین حلقه‌ی زیبای قزح می‌روید! تا سرآسیمه تو را در بغلم می‌گیرم، اشکم از شوقِ سلامِ تو... فرو می‌ریزد! حُرمتِ چشمِ مرا گریه نگه می‌دارد، که نفس از دلِ سرما زده بر می‌خیزد. هُرمِ آغوشِ تو سرمنشأ سرسبزی‌هاست، رنگِ گل‌هایِ بهاری به تو بر می‌گردد؛ عطرِ گیسویِ تو... چون رودِ خروشان جاری‌ست، با نگاهت شبِ کاشانه، سحر می‌گردد. هر تپش، قلبِ من از عشقِ تو می‌گیرد وام! هر قدم، راهِ سعادت که بپویم با توست؛ تازه فهمیده‌ام از لطفِ تماشایت بود... که تنِ پنجره را گوهرِ باران می‌شست! حسِ خوشبختیِ ما در گرویِ رویا نیست، در تکاپویِ رسیدن به لبانت شادم؛ آنقَدَر بوسه ز باغِ دهنت شیرین است... که درین معرکه دیوانه‌تر از فرهادم! من به وحدانیتِ عشقِ تو ایمان دارم عاشقی با تو... به معنایِ حقیقی زیباست؛ تو درین خانه گرانمایه‌تر از مهمانی؛ نازنین، مهر تو در قلب -رها- نامیراست. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 در کوچه‌یِ تنهاییِ این بی‌خبر از خواب یک شاعرِ دل‌خسته گرفتارِ سقوط است آبستنِ هذیان قلمی بر کف و افسوس... خشکیده زبان زخمیِ آماجِ سکوت است با قَطره‌چِکانِ نفسی حادثه‌یِ اشک... صِیقل زَندَم گونه‌یِ خشکیده زِ تب را صحرایِ دلم زخمیِ بارانِ دو‌رنگی‌ست افتاده شهابی چه کند ظلمتِ شب را؟ دلتنگیِ من در گرویِ کوچِ کسی نیست دلواپسی‌ام عادتِ دلشوره‌یِ فرداست قلبم، که تپش می‌شکند بغضِ شبم را اشکم که فقط منزجرِ شوریِ دریاست هر واژه‌ای از سَطرِ فروپاشی ذهنم... کاوشگرِ دیوانه‌ای از عُمقِ سیاهی‌ست در دفتر من، توده‌یِ اندوهِ ‌ شناور... روشنگرِ صد قافیه‌ی‌ِ نامتناهی‌ست! خاموشی‌ام آیینه‌یِ فریادِ رسایی‌ست کز شدتِ آلامِ جهان حنجره را باخت! پوشیده نمانَد زِ خدا، در همه‌یِ عمر... روحم زِ تکاپویِ وفا در قفس انداخت در سینه‌یِ من چلچله‌هایند و زمستان چشمانِ من و پنجره‌ها سهمِ غروب‌اند اندوهم از این زندگی ادراکِ هبوط‌ست خواهد به همه منظره‌ها پرده بکوبند! با غربت و تنهاییِ من در همه‌یِ شهر... یک‌سر غمی از روزنه‌یِ پنجره پیداست شب‌گردِ زمان می‌دود از پیش و دریغا بیچاره -رها- زخمیِ روییدنِ فرداست. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 باور نمی‌کنم که پس از عمری انتظار عشقِ مرا به دستِ قضاوت سپرده‌ای حاشا که رسمِ مهر و وفا این نبود و نیست جانا چرا از عاطفه بویی نبرده‌ای؟ با چشمِ گریه‌سوز و لبی شَرحه از سکوت این شِکوِه را چگونه به نظم آشنا کنم؟ شوریده‌سَر چگونه بگو، این سروده را... بر پایه‌های سستِ خیالی بنا کنم؟ هر شب به اشک و آه و فغان تا بلوغ صبح می‌نالم و درونِ بُتِ خود شکسته‌ام! چون شمعِ نیمه جان به پسین فرصتِ نیاز در محضرِ خدا به شکایت نشسته‌ام هر جا که پایِ مهر و وفا در میانه بود چشمِ تو را زیارتِ خوابِ شبانه سوخت نازِ تو، بی بهانه، جوانی ز ما گرفت قهرِ تو خودسرانه حقارت به ما فروخت دستم چرا به دامنت ای گل نمی‌رسد؟ گویی که مصلحت غم و طالع حرامِ ماست رو می‌کنم به قبله‌ی میخانه، وایِ من... آنجا هم از غمِ تو فقط خون به جامِ ماست کمترا مرا که رامِ توام... تازیان بزن! من بیش از این دچارِ حقارت نمی‌شوم من زنده‌ام به مهرت و گر قید ما زدی تا زنده‌ام دگر خراب رفاقت نمی‌شوم ترسم که عاقبت غمت از دل به در رود دنیا وفا نکرده به انسان که رفتنی‌ست آخـر چه جایِ شِکوِه بماند میانِ ما... وقتی به مسلکِ تو، مدارا نکردنی‌ست؟ حالا اگر هنوزم ازین چاکر عارضی این تیغِ تیز و... گردنِ نازکترم ز موی پیش آی و جان به قصدِ خلاص از -رها- بگیر یا دستِ خود ز فتنه و آزارِ من بشوی 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 امشب که این ویرانه را، چشم تو روشن کرده است غرق خجالت کرده‌ای، مَه را که ماتش برده است دیگر برایم زندگی، یک عادتِ بیهوده نیست اندازه‌ی آغوشِ تو، دنیای من گسترده است لب‌تر کنی با واژه‌ها، شب را چراغانی کنم شکرانه هر دم یک غزل، بِنوِشته قربانی کنم سرمنشأ اشعار من، لبخندِ روح‌افزای توست خواهی زمان را با قلم، در خانه زندانی کنم مشتاقِ دستان توأم، تا شعله گیرد خواهشم با زخمه‌ای بر تار دل، جاری شود آرامشم آتش بزن با بوسه‌ای، پروانه‌ای دیوانه را آری نوازش کن که من، محتاجِ این فرسایشم در شهر گیسویت مرا، آوارگی هم عالمی‌ست کانجا تمامِ سجده‌ها، بر پایه‌یِ شک مُبتنی‌ست من سربلند از امتحان، در مکتب عشقِ توأم دیگر نمی‌ترسم، کجا، شیطان حریف آدمی‌ست؟ فردا نمی‌آید مگر... امشب مرا رسوا کنی بر دامنت سر می‌نهم... باشد مرا پیدا کنی من در دلِ چشمانِ تو، اندر پی آیینه‌ام! تنها نگاهم کن دمی، تا دیده را دریا کنی گهواره‌ی پیراهنت، همسنگِ باغ و گلشن است وقتی که عریانی زمین، از عطرِ خوش آبستن است قدری مدارا کن که شب، بگریزد از کاشانه‌ام چاکِ گریبانت چنان، درگاهِ صبحی روشن است بانگِ سروش آمد که غم، زین خانه هجرت می‌کند این را نگاهِ عاشقت، دارد حکایت می‌کند حقا مقامِ عاشقی، زیبنده‌یِ نام -رها-ست وقتی دعایش را خدا، در دم اجابت می‌کند 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 بیا با چشمِ زیبایت که دریاست نگاهم کن که جانم از عطش سوخت مرا با بوسه همراهی کن امشب که در قلبم محبت آتش افروخت به گل‌هایی که رویِ گونه داری بهاری کن هوایِ خانه‌ام را در آغوشت به رویش دعوتم کن به رقص آور دلِ دیوانه‌ام را مگر دنیایِ من چیزی به‌جز توست؟ چرا محتاجِ لبخندت نباشم؟ به زندانت نمی‌اندازم، اما... نمی‌خواهم که در بندت نباشم! زمستان در دلم سُکنی گُزینَد چو بر پلکت هویدا می‌شود خواب زمان با طعنه می‌گوید دگربار... که سیمرغی پرید از بامِ مهتاب! نفس سَرمستِ عطرِ نافذ توست به چشمت، شب هویّت کرده احراز اسیرت بودن ادراکِ رهایی‌ست چه زندانی که یادم داده پرواز! نسیمی از تو می‌آرد سحرگاه خبر از لحظه‌هایِ خوش دمادم خیالت را مگیر از من که حتی به شلاقی ز گیسویِ تو شادم تو بارانی و این چشمانِ روشن پدیدآرنده‌ی رنگین‌کمان است نکوبختم که در قلبت خداوند گلِ عشقِ -رها- را باغبان است 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 باران... کمی آهسته‌تر اینجا کسی در خانه نیست من هستم و تنهایی و... دردی که نامش زندگی‌ست در این مغاکِ بی‌گذر شب می‌ستیزد با سحر آیینه دریا می‌شود... از چشمِ من مواج‌تر شب‌هایِ این ویرانسرا بی‌رونق و طولانی‌اند اینجا دقایق بیش و کم مغلوبِ سرگردانی‌اند! با نابهنگامِ صدا... تصویر می‌سازی چرا؟ از آدمیت خسته‌ام خط می‌زنم این قصه را در پرتوِ فانوسِ تن... پروانه‌ای جان می‌کند گردش، حماقت پیله‌ای تا سقفِ زندان می‌تند در ورطه‌ی این امتحان ذاتاً... حقایق نارس‌اند! غرقِ هوایت سایه‌ها... سرگشته و دلواپس‌اند! در خاطرِ آشفتگان نقشی مجسم می‌زنی! نفرین به نجوایت اگر از عاشقی دم می‌زنی! من زخمیِ دلتنگی‌ام باران... کمی آهسته‌تر آهنگِ گامت می‌دهد از تلخیِ فردا خبر! بی‌سرپناه اکنون -رها- بر بامِ غم ایستاده است هر لحظه آهی می‌کشد... وز عشق دور افتاده است 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 خسته‌ام، خسته از این شهرِ شلوغ خسته از ترانه‌هایِ خط‌خطی خسته‌ی شرمِ فروخورده‌ی شهر واسه‌ی فرشته‌هایِ پاپتی سرِ چهارراهِ بزرگِ انتظار... یکی داره گل‌فروشی می‌کنه اون یکی روزنامه دست گرفته و بی‌بهونه بازیگوشی می‌کنه یکی با یه منقل و چند تا ذغال داره اسپندارو آتیش می‌زنه نمی‌دونه، با تمومِ بچگیش که دلیلِ بغضِ هر روزِ منه یکی پشتِ مادرش بسته شده دو سه ماهیه به دنیا اومده انگاری مرده، تکون نمی‌خوره... قرصاشو خورده که اینجا اومده همه بی‌تفاوتن به گریه‌هاش هرکی فکرِ کار و بارِ خودشه طفلکی شونه‌ی سفتِ مادرش واسه‌ هق‌هقش شبیهِ بالشه یکی با دستِ سیاه و کوچولو فالِ گردوها رو تعارف می‌کنه انگار این بادومِ تلخو جامعه نرسیده به دهن، تف می‌کنه یه چراغِ قرمز و یه معطلی یه هجوم و التماسِ بی‌هدف باید این کارو تمومش بکنن... تا کتک نخورن از یه بی‌شرف یکی نیست بیاد یه کاری بکنه خودمون هزارتا دردسر داریم جیبا غرقِ اسکناسم که باشه ازشون بی‌التماس نمی‌خریم توی این شهرِ کثیفِ غرقِ دود این فرشته‌ها چه زجری می‌کشن خدا اصلا ککش هم نمی‌گزه... اینا از بارِ زمونه خم بشن! بغضِ هر روزِ من این بهونه‌هاس غصه خوردن از همین شهرِ حریص این همه دردِ نگفتنی کمه... باز می‌گن شعرایِ غمگین ننویس خسته‌ام زیاد ازین شهرِ شلوغ خسته از هجومِ بی‌عدالتی نمی‌تونم که نفس بگیرم از... غصه‌ی فرشته‌هایِ پاپتی. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 نگاهم کن که بی چشمِ تو دنیا برایم جز اتاقِ کوچکی نیست تو دامن‌گیرِ رویایی، ولی من... دلم بر ناامیدی متکی نیست! چه از من دیده‌ای غیر از محبت؟ بجز قلبی که دریا در دلِ اوست؟ نمی‌دانی مگر، حتی ز خود هم... تو را دارم هنوزم بیشتر دوست؟ نفس مدیونِ چَشمِ نافذ توست چو رودی جاری‌ام، تا مهربانی چه خواهی آخر ای یغماگر از دل که می‌بخشی و بازم می‌ستانی؟ نگاهم کن که چشمِ مانده بیدار خیالی روشن از مهتاب خواهد مرا غرق شکوفایی کن امشب... که آغوشم تو را بی‌خواب خواهد صدایم کن اگر از رویِ احساس به اصرارِ نوازش... ناگزیرم! مرا از لمسِ دستانت حذر نیست که بی دارویِ آغوشِ تو، پیرم نگاهم کن که شاید قطره‌ اشکی بنوشانی بدین لب‌تشنه‌ مجنون نگاهم کن، مگر الطافِ باران... بهاران را ببخشاید به هامون! نخواه آیینه‌ها‌ مسکون بمانند ز یادم می‌رود، بانو، سرودن -رها- را با‌ پریدن آشنا کن... که معنا می‌دهد یادِ تو بودن. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #poetryofraha

🕊 آینه‌ای در من به قلم: امیر ساقریچی (رها) با صدای: حمیدرضا مجیدی موسیقی: هومن راد @rahapoesie @hamid.r.majidi @azimiramin © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

#berlin #sunset #rahapoesie

🕊 مهِ مهر آینه‌ی روشنی از خاطره‌هاست فصلِ پاییز و من و مدرسه و کیف و کتاب کودکی بودم و با جوهره‌ی شور و امید یاد دارم که شب از شوق نمی‌بردم خواب مادر آهسته به من گفت: چه آقا شده‌ای! و کشیدش همه‌تن عاطفه دستی به سرم پدرم آمد و لبخندِ ملیحی زده، گفت: نکند وقتِ سحر خواب بمانی پسرم؟ تا خودِ صبحِ خدا منتظرِ معجزه بود... پلکِ وا مانده‌ی من در دلِ تاریکیِ شب یک‌نفس ذهنِ مرا وسوسه کاوید و عجب در سرم وحشتِ آینده نمی‌سوخت ز تب! شب گریزان شد و خورشیدِ فروزنده دمید ز دعایی که... مُجدانه اجابت شده بود بوسه بخشیده به قرآنِ بغل کرده‌ی یک... رحلِ چوبین که ظریفانه منبت شده بود! از همان بدرقه این خاطره در یادِ من است که زمین، پشتِ سر از ریزشِ آبی تر شد! سرخوش از خانه برون رفتم و شادان بودم شامِ طولانی و کابوسِ زمان آخر شد تا خودِ مدرسه بی‌وقفه دویدم آن روز جانم آن لحظه چنان رخت و لباسم نو بود هر قدم یک ورق از ثانیه‌ها خط می‌خورد کودکی.. در سبدِ زندگی‌ام رهرو بود! در همان دوره که ما تازه محصل بودیم وطن آزرده‌ی رگبارِ مسلسل‌ها شد بمب و موشک به سرِ مردم ایران می‌ریخت آخرین میز کلاس عاشقِ تنبل‌ها شد! شیطنت عاقبت تلخ و غم‌انگیزی داشت چشم‌مان آینه‌ای بود و گزارش می‌کرد! پایِ هرکس ز گلیمش که فراتر می‌رفت ناظم مدرسه با ترکه نوازش می‌کرد! تویِ صف یکسره در حالِ شرارت بودیم طرفِ بازی‌مان... آدمکی فرضی بود! وانچه از روی کَرَم خرجِ رفاقت کردیم جزوه‌ی ژنده‌ی صد تا شده‌ای قرضی بود روبَهِ خیره‌سری رویِ درختی در باغ.. زاغکی دید وطمع کرد و پنیرش را خورد ریزعلی در دلِ شب یک تنه با فانوسی... سهمِ ارزنده‌ای از گنجِ فداکاری برد! بهترین دلخوشی‌ام مهرِ معلم‌ها بود لحظه‌ای روشنیِ شعله‌ی شمعی بودن خط‌خطی کردنِ آن تخته سیاهِ کوچک عزمِ مبصر شدن و قلدرِ جمعی بودن! مانده از آنهمه شور و هیجان تصویری در پسِ پنجره‌ی بسته‌ی بیداری‌ها من همان طفلِ پر از شادی و شورم اما غرقه‌ام در دلِ دریایِ گرفتاری‌ها! قد کشیدیم و از آن خانه‌ی زیبا رفتیم ماحصل از گذرِ خاطره‌ها یک‌ آه‌ است از -رها- مانده همین شاعر تنها،‌ افسوس زندگی با همه‌ی خوب و بدش کوتاه است! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin @baran_nikrah #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem

🕊 تو فقط باش و دلبرانه بخند حال‌و‌احوالِ عشق‌و بهتر کن هر نفس عطرِ خوبِ موهات‌و عینِ فوّاره این‌وَر اون‌وَر کن! با لبت بوسه‌رو نشونه بگیر مثلِ قنّاصه‌ای که نقطه‌زنه! تو همون پیرهنی مبارزه کن که قَزَن‌قفلیاش... گَلَن‌گَدَنه! هی بهم پیله کن تو آغوشت راهو گم کن رو نقشه‌یِ بدنم قد بکش پیشِ رویِ آفتاب و سایه شو تا باهات قدم بزنم نفس‌هات موومانِ سمفونیه پرده‌یِ شعرِ پشتِ ذهنِ منی یه فرشته شبا کمین می‌کنه کُنجِ پلکات برایِ صحنه‌زنی! مژه‌هات سایه‌بونِ شاپرکان رو لبات خنده مایله به کَجی یه رُمان مملو از مکاشفه‌ای یه نمایش که نبضِ سنگِلَجی عطسه‌یِ لایِ دشتِ قاصدکا چِک‌چِکِ قطره‌هایِ بارونی! اولین قبله‌گاهِ چلچله‌هاست مهرِ سرخِ لبات رو پیشونی جنگ‌مون باشکوه و تن‌به‌تنه تا تو خاکم کنی، فدا می‌شم! لشکرِ خسته‌مو محاصره کن که اسیرت بشم، رها می‌شم! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

🕊 شبِ کاشانه غم‌انگیز و هوا بارانی‌ست سَرِ آفت‌زده‌ام زخمیِ سرگردانی‌ست همه‌تن خاطره‌ها چشمِ مرا می‌دوشند شَبَحِ دیوِ زمان، ساعتِ آویزانی‌ست! شده‌ام روحی و در پیکره‌ای زنجیرم غَنی از رنجم و آهی شده دامن‌گیرم پسِ هر پنجره‌ام منظره‌یِ دیوار است دلِ غرقابه‌یِ خونی چه کند تطهیرم؟ زندگی، جانِ نفس‌هایِ مرا می‌گیرد غصه‌ها در قفسِ سینه‌یِ من زنجیرند همه‌دم... ثانیه‌ها عمرِ مرا می‌کاهند به لبم زمزمه‌ها قبلِ سفر می‌میرند! کاش از آینده خبرهایِ خوشی می‌آمد که پدر رو سیَهِ خجلتِ فرزندان نیست گلِ رقصاره‌یِ مادر غنی از لبخند است و دگر خیره نگاهش به در زندان نیست کاش ازین قرنِ پُر از فاجعه دل می‌کندیم ز جهانی که در آن مرگِ حقایق باب است ز خدا... با همه‌یِ داعیه‌یِ وجدانش... که به عِینیتِ فریادِ بشر در خواب است خسته‌ام زین‌همه آرامشِ پیش از طوفان خسته از آینه‌هایی که مرا می‌بینند! خسته از مَردُمَکانی که پُر از تصویرند و ز پیشانیِ شب حادثه برمی‌چینند! خسته‌ام از همه‌کس، از همه‌یِ انسان‌ها از خودم، از تو، از این قافیه‌یِ طوطی‌وار خسته از دیدنِ خشکیدنِ اشکی در باد خسته از وحشتِ چشمانِ سراسر بیدار به قلم راندنِ غم معجزه‌یِ شاعر نیست چه سرودی که گریبانِ مرا می‌گیرد؟ شده‌ام شمعی و در قالبِ تن می‌سوزم و پس از شامِ غریبانه -رها- می‌میرد! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha

Dobare Asheghe Man Bash Vocals: Erfan Kia Music: Morteza Lotfi Lyrics: Amir Sagharichi-Raha Arrangement: Mehdi Kheirkhahi Directed by: Peyman Zamani @rahapoesie @mortezalotfi.original @mehdi_kheirkhahi © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. #رها #رامین_عظیمی #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #موزیک #ادبیات_ایران #متن_خاص #ایرانیان_آلمان #موزیک #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #Farsi #Persisch #Literature #Book #PoetryOfRaha

🕊 روزی از نو! بهانه‌ای دیگر! زندگی یک مسیرِ تکراری‌ست خسته شب‌ها دوباره می‌خوابیم گرچه فردا زمانِ بیداری‌ست دل سپردن به قصه‌ی غم‌ها دیدنِ عکسِ کهنه از شادی یادِ دورانِ عاشقی کردن در قفس با هوایِ آزادی شستن دست‌ها و صورت و ادرار پیله کردن به لثه با مسواک خلوتِ خانه، حجمِ دلتنگی لذت از زهرِ قهوه با سیگار دادنِ گوشِ خود به موسیقی دانلودِ نسخه‌های ویوالدی خواندن از جنگِ ضد اتریشی در کتابِ ژوزف گاریبالدی بودنی بی‌دلیل و نا‌معلوم تکیه کردن به گرده‌ی انکار لذت از شعری از هنر خالی در جهانی مجازی و بیمار میلِ صبحانه بعدِ شامی کم مستِ نشخوارِ تازه گردیدن رفتنِ مستراح و دیگر هیچ تا ناهاری دوباره بلعیدن گردشی تازه بینِ آدم‌ها یک خیابان پر از پریشانی خط کشیدن به چهره‌ی تقویم با عنایت به نا‌به‌سامانی دیدنِ دردِ زندگان در شهر حسرت حالِ مردگان در گور رد شدن از... مسیرِ تنهایی ضربه خوردن ز سنبه‌ی پرزور کار و کار و... دوباره خرکاری چرخِ لنگانِ زندگی بی‌شوق طعنه‌ی آرزویِ تکراری گردنی نازک و هزاران طوق مثلِ ماشین تهی از احساسات سبقت از اعتلایِ انسانی مرگِ انگیزه‌ها و ارزش‌ها خرجِ سرمایه‌ی مسلمانی تا غروب از زمانه نالیدن از همان راهِ رفته برگشتن خسته‌تر از تمامِ هم‌نوعان در پیِ شامِ بی‌سحر گشتن ساده در عمقِ خود فرو رفته داده انگیزه‌های خود را رهن همچو پروانه عاشقِ پرواز بسته در تارِ عنکبوتی پهن حکمتِ خلقِ زندگانی چیست؟ ما برای چه غرقِ دنیاییم؟ منترِ روز و شب شدیم انگار دورِ خود می‌زنیم و اینجاییم روزی از نو... بهانه‌ای دیگر هر نفس یک پیامِ تکراری‌ست اینکه آری -رها- تو خواهی مُرد اینکه انسان شدن گرفتاری‌ست 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 دستی به دوشِ باده و دستی به زلف یار رفعِ عطش از آتشِ لب‌های گلعُذار دنیا زنَد لگامِ سکون بر سمندِ عمر حیرت کند خدا هم ازین بختِ استوار موسم بهار و غنچه اسیرِ حجاب نیست! آینه‌ی نگاهِ تَرَش نورِ دیده است باور نمی‌کنم که مرا برگزیده است تا در هوای ماهِ رُخَش قصه سر دهم صدها غزل ز چشمِ سیاهش چکیده است این چشمه‌یِ زلالِ محبت سراب نیست! وصلت میانِ ما چو به هفت آسمان رسد مجنون به صدرِ مجلسِ دلدادگان رسد مرهم که در زمانه‌ی ما حکمِ کیمیاست باشد کزین فسانه به دُردی کشان رسد خجلت درین میانه کم از ناثواب نیست! غوغا کنم ز برکتِ اندیشه‌اش کنون رقاصه می‌شود قلمم غرقه در جنون کنجی خراب و شهوتِ افزونِ شاعری موسیقی کلامش و نجوای ارغنون! سازم سروده‌ای که حریفش کتاب نیست! ابرو گشاده، جامه درانش گرفته‌ام قوس و قزح به کوژِ کمانش گرفته‌ام رویینه تَن نموده چون اسفندیارم آن نوشی که از شراب دهانش گرفته‌ام عمری همه عبادتِ من بی‌جواب نیست! روشن شود به حال و هوایش چراغِ دل روید چنانکه مهرِ گیاهش به باغِ دل یکدم وگر به دامنش آسوده سر نهم... خورشیدم آشیانه کند بر رواقِ دل! شکر خدا که کار جهان بی‌حساب نیست! می‌دارمش به هر دو جهانش هماره دوست سرمایه‌ی سعادتِ دنیای من ازوست بیدارم از ملازمتش تا دمِ سحر... هر شب درین سرا گلِ مهتابش آرزوست افرا -رها- که نیمه شبش وقت خواب نیست! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 وقتی که تو می‌خوابی، از همهمه لبریزم از فقرِ نگاه تو، همخونه‌ی پاییزم بی پنجره‌ی چشمات، می‌ترسم از این خونه با اینکه همین جایی، با گریه گلاویزم خوابِ تو برای من، تعبیریه از افسوس احساسِ جنون داره، این حادثه‌ی ملموس با خستگیِ پلکت، بی‌واسطه محزونم یک عمره نمی‌میرم، بی‌وسوسه‌ی ققنوس بیدار شو شاید شب، از چشم تو فردا شه این نم‌نمِ اشکِ من، با معجزه دریا شه بیدار شو با نرمی، طرحی بزن از بوسه تا ظلمتِ تب‌دارِ، بی‌خاطره زیبا شه آیینه به آیینه... آغوش بگیر از من یک قافیه‌ی زیبا شو، بی‌زحمتِ پیراهن از بیمِ نفس رد شو، با موهبتِ لبخند بشکن شبِ تاریکو، با رایحه‌ی گلشن خم کن گلِ چشماتو، تا برکه‌ی مهتابی خوشبخت‌ترینم من، وقتی که نمی‌خوابی اون صورتِ زیبا رو با ژاله معطر کن بی‌وقفه نخواب امشب تا ورطه‌ی بی‌تابی وقتی که تو می‌خوابی، دلگیرم و دیوونه با سازِ نگاهِ من، بارونه که می‌خونه با دامنه‌ی صبرم، تقدیر مغایر نیست اما تو که می‌خوابی، دنیا مثه زندونه 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

© امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #رامین_عظیمی #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #موزیک #ادبیات_ایران #متن_خاص #ایرانیان_آلمان #موزیک #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #Farsi #Persisch #Literature #Book #PoetryOfRaha

🕊 شب‌به‌شب بُغ کرده همپایِ سکوت بعدِ خوابِ راحتِ همسایه‌ها... با قلم در دست و اندوهی شگرف طرحِ دلتنگیِ کشَم با واژه‌ها غصه ویران می‌کند بس بی‌امان قلبِ مَحزون را که بازاستاده نیست پلکِ شب بی‌وقفه سنگین می‌شود شرحِ این آشفتگی‌ها ساده نیست فتحِ پژواکی میانِ این سکوت... لمسِ کابوس و تب و بیداری است طعمِ تنهایی که دردی بی‌دَواست نوشِ اکسیری زِ زخمی کاری است غرقِ بارش می‌شود چشمانِ من روحِ من چون بی‌قراری می‌کند در جدالی بی‌هدف با لحظه‌ها دردِ حرمان استواری می‌کند! باور از کف داده‌ام، چون بی‌گمان این حقیقت عینِ روزِ روشن است هر طرف رو می‌کنم، آنجا خدا... در پیِ نادیدن و نشنیدن است! من درین هنگامه یک دیوانه‌ام خسته‌تر از جمله هم‌نوعان خویش همچو شمعی شعله‌ور کز بی‌کَسی... می‌چکاند قطره‌ای از جانِ خویش دم‌به‌دم ساعت دچار رِخوَت و... روز و شب‌ها را شمُردن می‌شود زندگی با هرچه زیبایی در اوست خود دلیلِی بهرِ مُردن می‌شود! کنجِ عزلت غرقِ اندوهی بسیط درخیالِی خوش جوانی می‌کنم هِی امیدم را ز دستِ روزگار... طعمه‌ی دنیایِ فانی می‌کنم! بیش و کم دلگیرم از خلقت ولی روحِ سرگردانم از عالم جداست از «رها» مانَد همین آیاتِ یأس هرچه فریادِ بلندش بی‌صداست! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 قسم بر صفای گل سرخ باغ به دلتنگی خلوت یک اتاق به ماتم‌سرای دل شاعران... که حتی ندارد یکی هم چراغ! قسم بر نگاهی که از اشک سوخت به آن لب که شیرازه‌یِ بوسه دوخت به شمعی که از عشق پروانه‌ای... دلش را به داروی آتش فروخت! قسم بر سکوتی که فریاد شد به موجی که از قطره ایجاد شد به آن آبرویی که با تهمتی... چنان قاصدک طعمه‌ی باد شد! قسم بر خروشانی رودها رخ دل‌فریبِ زَراندودها به نور امیدی که در بی‌کسی هویدا شود از دل دودها قسم بر کلامِ گهر‌بار عشق به شکرانه‌یِ قلبِ تب‌دارِ عشق به دل‌خستگانِ دیار ادب به دل‌بستگانِ گرفتار عشق قسم بر تحرک، قسم بر سکون به زیباییِ لاله‌ی واژگون به سیمای معصوم نوباوگان به افسانه‌ی عاشقِ بیستون قسم بر سپید و قسم بر سیاه به زخمی که می‌روید از سوز آه به ماهی‌گلی‌های تنگ بلور... که جان می‌دهند از سر اشتباه قسم بر زمین و قسم بر زمان به تاریکیِ باطنِ آسمان به تیری که از چشم زیبایِ تو رها می‌شود از حصارِ کمان قسم بر پشیمانیِ دینه‌روز به لبخند مواج و آیینه‌سوز به این دل که از برکت شاعری نمی‌بیند آزاری از کینه‌توز! قسم بر محبت، قسم بر خدا به اشکی که دریا کنم بی‌صدا به تنها دلیل قسم‌های من به یادت که از دل نگردد جدا قسم می‌خورم بر یسار و یمین به عطرِ فریبنده‌یِ یاسمین به دیوان اشعار نابِ -رها- که می‌خواهمت عاشقانه، همین. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #موزیک #ادبیات_ایران #متن_خاص #ایرانیان_آلمان #موزیک #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #Farsi #Persisch #Literature #Book #PoetryOfRaha

🕊 من آن سِپَنـد نیَـم، کز قصـورِ ایمانم بسوزد عقربِ آتش به شعله دامانم وگـرچـه بی‌اثـرَم در نگاهِ بدخواهان فغان و مویه کـنم، تا دلـی بسوزانم عَیان عُیوبِ مرا ذی‌حساب می‌بینی ز قبله‌یِ تو... نخواهم که رو بگردانم به صد جهان ندهم گاهِ اِمتِثالِ تو را چگونه شُکرِ تو گوید، لِسانِ انسانم؟ اگرچه‌ ماهیتم از اساس پنهان است همیشه در نظرت با حجاب، عریانم گناهِ عشقِ تو را شَرمِ ارتکابم نیست که در مَغاکِ جهان بُلبُلِ خوش‌الحانم چو رنجِ هجرِ تو بی‌طاقتم کند حالی لگامِ بغضِ فروهِشته... سـدِ طغیانم! نگاهِ پنجره ما را به کوچ راغِب کرد فغان، که بالِ شکسته، ‌ نداد امکانم! نفس نمی‌طلَبَم در شکنجه‌گاهِ خزان رسان هوایِ تازه که دلتنگِ نوبهارانم منی که حبس زمینم نویدِ رُجعَت داد اسیرِ روحِ عاصیِ و‌ دیواره‌های زندانم رَسَم به نامِ تو هرجا، ز آرزوی وصال شکوفه می‌شِکُفد... در کویرِ چشمانم! دل از مطالبتِ مهرِ غیر مُستغنی‌ست! زهی ز آتشی که رسانَد بدین گلستانم غزل که با هیجان از تو قصه می‌گوید کِرِشمه می‌کند اشکی بـه خارِ مـژگانم بگو ز بامِ جهان، بـی‌دریغ مــی‌بخشی مرا کـه شعرِ تَری شد، دلـــیلِ عصیانم قلم به یـاری‌ام آمـد، مـگـر طنینِ دعا بـه آسمان بـرسد... در سَماعِ دستانم مفارقـــت نپــذیـری، ای آشنایِ -رها- قسم به حرمتِ اشـعــارِ نـغـزِ دیوانم 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 خــط بکش روی صورتِ تقــویم وسطِ خــانـــه سگ کـــبـاب بکن بی هدف شعرِ تـــازه ای بنــویس خــر شو در خود هم انقلاب بکن گم شدی در دلِ سیـــاهیِ بخـت تکیـه داده به شانـــه ات دیـــوار ساعتت قرص خواب می خواهد در سرت شیهـه می کشنـد افکار چون چـکی که همیشه برگشتـه دستِ شرخـــر نبرد می خواهـی واقعا حـالِ ثابتت خـوش نیست گریه کن هرچه مرد می خواهی بس که در عمقِ خود فــرو رفتی رگ به رگ می شود تمـــامِ تنت سرزنش می کنـــد تو را حسرت وقــتِ سرویس کـــردنِ دهنـت یکنفس غصه ی زمانـــه ی بـــد می مکـــد شیره ی حضورت را همچـــنان از تو قرض می گیرد زنـــدگی جــزوه ی شعورت را پشتِ شلیـــکِ ممتــــدِ کبــریت ناگزیــــر از فــــرود می گردند ساده با هــــر تــــولـدِ سیــــگار خـــاطراتت که دود می گردنــد گرچــــه پرواز را قـــدم زده ای مقصدت انتهـــایِ ویـــرانی ست منـــزوی تـر... تکیـــده... تنهاتر... شاعری، شاعری پریشانی ست. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 تسبیحی از اشعار زیبا ریسه کردم تا لا‌به‌لای زلفِ موّاجت ببافم! تاباندنِ هر تارِ مو گویی ثنایی‌ست من یک نفر دیوانه‌ی این اعتکافم دریا ز ژرفای نگاهت در شگفتی‌ست جز عطرِ سیّالت بهاران را دوا نیست پروانه‌سان بادِ صبا چرخد چو دورت دیگر هوای باغ و فروردین هوا نیست یک شب خدا، از آسمان پایینت آورد نواخترانی را چراغان کرد و تاباند با خلقِ گندمزارِ رقصانی طلاگون... بر شانه‌هایت بال و پرها را بپوشاند ابریشمِ خالص، به نرخِ سکه و ارز... یک منحنی با عرضه‌ی محدودِ کالاست در پشتِ پلکت نبضِ بازارِ کلان‌شهر سرگرمِ تعدیلاتِ مازادِ تقاضاست! دیدم کسی بارِ سفر دیگر نمی‌بست نزدیکِ مرداد آمدی بر روی ایوان؟ گیسو برافشاندی که سرخطِ خبرهاست کوچِ عشایر سوی ییلاقاتِ تهران؟! هر واژه لبریزم ز مهرت پرنیان‌پوش حالا که از کلِ جهان زیباتری... باش! چَشمِ -رها- را مقصدِ گردشگری کن در سرزمینِ شعرِ من بی‌روسری باش 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin @baran_nikrah @soroushsehat #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #موزیک #ادبیات_ایران #متن_خاص #ایرانیان_آلمان #موزیک #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #Farsi #Persisch #Literature #Book #poetryofraha

NABAVARI🕊 Music & vocals: Hesam Faryad Lyrics: Amir Sagharichi-Raha Arrangement, mix & mastering: Farid Sedighi Vocals recorded at Doghouse Studio by Richard Uglow Cover design, graphics & motion graphy: Hesam Fallah Ad & promo network-wide: Hamed Hosseini Khan (Ganja2Music) @hesamfaryad_real @rahapoesie @faridmusicstation @hesam_fallahabbasi @hamedhosseinikhah @ganja2music © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. #رها #رامین_عظیمی #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #موزیک #ادبیات_ایران #متن_خاص #ایرانیان_آلمان #موزیک #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #Farsi #Persisch #Literature #Book #PoetryOfRaha

🕊 مانده‌ام دست‌بسته در اتوبوس چه کنم؟ دیر می‌رسم سرِ کار می‌گزد در فضا مشامم را... بوی دوغ و گلابی و سیگار! خیلِ مردم، دوپُشته اِستاده‌اند چهره‌ها درهم‌اند و نامیزان می‌شوم در کمالِ ناچاری... همچو میمون ز میله آویزان! اولِ صبح و... صد گرفتاری تحتِ همچون فشارِ درِ قبرم این وسط بی‌اراده لبریزست کاسه‌ی لب‌پریده‌ی صبرم! یارو راننده خیلی قالتاق است اهلِ تریاک و تیزی و زندان! بی‌امان نعره می‌کشد مردک... چاکرم، مخلصم، جنابِ سروان از قضا، بینِ ما و... خانم‌ها... مرزِ باریکِ مردم‌آزاری است! مَتَلک حول و حوشِ سرحدّات واژه‌هایی رکیک و تکراری‌ست عده‌ای بی‌شرف همان اطراف در پیِ ساده کردنِ غَصب‌اند! می‌کنند از شکارِ خود دوری حینِ ترمز دوباره می‌چسبند مادری با دو بچه‌ی کوچک... چادرش مانده لایِ در مَحبوس دختری با شناسه‌ی نیلووو می‌فرستد برای من بلوتوث پیرمردی تکیده، با اطوار... می‌زند تویِ جمعیت آروغ! پشتِ آن خرمنِ سبیل انگار لنگه‌ای گاله مانده در صندوق خانمی ضجه می‌زند: "کیفم!" بی‌شرف خرجِ خانه‌ام را برد بلبشو می‌شود... که سربازی... می‌کند با مراجعین برخورد! از دهان می‌کشم نفس، اما... خود، هوا عنصری سَم‌اندود است رو به پایان نهاده دیگر پاک... سهمِ اکسیژنی که محدود است مردکی از عقب پسِ دیوار... تکیه دارد به گوشه‌ی دِنجش می‌زند دم‌به‌دم به پهلویم... ضربه‌ها با سلاحِ آرنجش! هر تکان مغز استخوانم را... می‌دهد دستِ سیستمِ اعصاب مثلِ یک نسخه وقتِ پیچیدن می‌کشد آهم، از نخاعم، آب! از ترافیک و... دودِ نامرغوب تا دلی شسته اندرونش رَخت یک نفر این میانه بیمار است زیرِ لب ناله می‌کند بدبخت! ناگهان... شوفرِ ندانم‌کار... می‌کشد گوشِ دنده را معکوس در پیِ راهِ دررو می‌گردند... مردمِ زار و خسته و مأیوس می‌پَرم همچو جانور پایین با -رها- ملت از در و دیوار زندگی اتفاقِ شیرینی‌ست شکرِ ایزد، نمرده‌ام انگار!!! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 غمگین‌ام از دنیا و... از نامردمانی که... از دیدنِ تبعیضِ عریان، در جهانی که... جنگاوران، دولتگران، دزدان، دَغَل‌بازان از زندگان ‌ و مردگان و‌ سَروَرانی که... یکسر مرا کز وحشتِ آینده مَحزون‌ام شب‌ می‌فشارد... در میانِ بازوانی که... مرزِ میانِ فهم و کج‌فهمی چه ناپیداست همواره می‌آید خزان بعد از خزانی که... وقتی محبت... کسرِ شأنِ آدمیزاد است رد می‌شود هر شاعری در امتحانی که..‌. در سینه‌ام، پروانه‌ها آهسته می‌میرند! در خود فرو‌رفتم، چنان آزرده‌جانی که... طِفلی درونم یک‌نفس بی‌چاره می‌گِریَد! با خود مُدارا می‌کنم چون تکه نانی که... روحم درونِ پیکر‌ی مَخروبه زندانی‌ست در بَطنِ من جان می‌سپارد، آرمانی که... هر‌دم بَری نو می‌دهد باغِ غم و افسوس! دردم به رسمِ کاوش از عمقِ معانی که... فرسایشِ پیوسته مَبنایِ جهان‌بینی‌ست مغزی که می‌سوزد ز درکِ زندگانی که... در کیشِ من عمری گناهِ بی‌عقوبت هست حُکمَم نمی‌آید چو عضو خون‌رسانی که... هر لحظه تخمین می‌زنم تنهایی خود را لعنت به غربت... با وجودِ همزبانی که... نفرین، به این آیینه‌هایِ مات و بی‌لبخند نفرین، به تصویری ازان دردآشیانی که..‌. لب را سکوتی تلخ و بی‌رحمانه می‌دوزد! تفسیرِ شادی چون کنم زین بدگمانی که... دفتر به دفتر، واژگان همواره غَمگین‌اند! شرحی مُفصّل وصفِ حال ترجمانی که... در من غزل هم حاویِ اندوهِ بسیار است! من ماندم و... ابیاتِ موقوف‌المَعانی که... گفتی -رها- هر روز و شب بیهوده می‌نالی داند چه شمعی خامُش از آتشفشانی که... 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 ای نگاهِ تو دو صد جلد کتاب، نازنینم، گٔلِ سرخ با توأم‌ ای همه زیباییِ ناب؛‌ تو که در گلدانی... پشتِ این پنجره‌یِ بسته و تب‌دار اتاق، خسته از نور چراغ، چند روزی‌ست کمی‌ غمگینی؛ و ز گلبرگِ نوازشگرِ تو، نرسد رایحه‌ی تسکینی. غمت از چیست؟ بگو! که به هنگامِ سحر، ز بلوغِ قدمِ شبنمِ تر می‌گریی؛ و دگر خاصیتِ معجزه در یادِ تو نیست؟ و شمیمی ز نفس های خدا... در صمیمیتِ فریادِ تو نیست! آخر از من ز چه رو رنجیدی؟ نکند از من دل‌خسته خطایی دیدی؟ که پس از آنهمه طنازی پروانه‌فروز، پس از عمری که مرا یار بُدی هر شب و روز، رخ بپوشیدی و پروانگی آموخته‌ای؟ یاد دارم که تو را، در هیاهوی خیابانِ شلوغ، بخریدم ز یکی‌ دخترک خسته، که در سرما بود. گرچه او زیبا بود... تو به دستانِ قشنگش... پُر از اصرار شدی! شاخه ات را به رها تعارف کرد، و تو را من به پشیزی بخریدم که مگر، شب به یک نان و نوایی برسد آن کودک! و تو را در قفس‌ام آوردم؛ به تو چون گوهر کمیاب محبّت دادم، تا کنارم باشی‌... بلکه یارم باشی... و درین خانه‌یِ خلوت، ز نگاه تو کمی‌ رنگِ تنهایی من پاک شود! ولی‌ افسوس که تو، راه پژمردگی آغاز نمودی، و من از ماتم مرگِ تو کنون غمگینم؛ و هنوز... زنده‌ات می‌بینم؛ و به خود می گویم: "من نبودم، که به تأثیرِ هوس جانِ تو را فرسودم!" کاش آن لحظه که در دست همان دخترک بیچاره، غرق شادی بودی، من از آن وسوسه‌یِ پوچ، حذر می‌کردم؛ و تو را از خطر خویش خبر می کردم؛ و تو حالا شاید، رویِ دستانِ کسی‌ میمُردی، که به یادش بودی! به نگاه دمِ مرگِ تو قسم، که دگر هیچ گلی را‌ نخرم؛ و تو را در دلِ اشعارِ ترم زنده کنم، و به آن کودکِ آواره برَت گردانم. دیگر آسوده بخواب، و بگو، که پس از این‌همه پَستی، تو -رها- را به دلِ نازکِ خود بخشیدی؟! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin @baran_nikrah #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #موزیک #ادبیات_ایران #متن_خاص #ایرانیان_آلمان #موزیک #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #Farsi #Persisch #Literature #Book #PoetryOfRaha

🕊 نمی‌دونی چه تلخه دل‌سِپُردن به تصویری که اینجا تویِ قابه تو می‌خندی ولی حرکت نداری همین لبخندِ بی‌روحت عذابه! خیالت روشنه اما چه فایده؟ نگاهت لمسِ دردایِ دوباره‌س بدونِ هُرمِ آغوش و سلامِت... حریمِ کهکشونام بی‌ستاره‌س شبا با بوسه‌یِ نرم و نوازش... تورو بیرون میارم از دلِ قاب تو آرومی کنارم غرقِ رامِش... من و ناباوری زندونیِ خواب همین عکسه که مونده یادگاری که ساعت غرقِ چرخیدن نَمُرده خیالِ روشنی... پروانه‌هامو... به دستِ ساده‌انگاری سپُرده! رهاشو، قابِ دلتنگیمو بِشکَن بگو افسانه‌یِ عشقی تو با من به یادِ خاطراتِ خوب دیروز بساز امروزمو با شوقِ بودن نمی‌دونی چه تلخه دل‌سپردن به رویایی که با من زندگی کرد گذشتی، خیلی ساده دل بریدی نگاهت با دلم دیوونگی کرد! حضورِ صامِتت از وقتی رفتی همه دنیامو درگیرِخودش کرد اَمون از غربتِ خاموشیِ تو... که از اول منو پیرِ خودش کرد تمومِ سرگذشتِ من همین بود یه قابِ عکس و یه لبخندِ خالی نگاه مهربونی، پُشتِ شیشه... من و رسواییِ عشقی محالی! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 ای اشکِ دِرَفشان شبِ ما را سِپری کن وز حُزنِ و غمِ دلشدگان پَرده‌دَری کن! دریایِ نظر تشنه‌یِ امواجِ کَلان است با پاقدَمت ظلمتِ جان را سحری کن محتاجِ تَضَرّع چه کند در قفسِ بُغض زین بادیه بر دوشِ سحابی گذری کن سرمنشاءِ سرسبزی و شادابی ما باش بین موهبتِ خاک و ازو بهره‌وری کن! هِی معجزه‌گر، مُلتَمِسِ سیلی از اشکم عینِ دمِ جان‌بخشِ مَسیحا ثمری کن! من گم شده‌ای در شبِ دیجورِ فراقم هان آینه‌یِ روشنِ جان، جلوه‌گری کن بگشا گره‌یِ بُغضِ مرا، چَشمِ سِتَروَن! در حَقِ منِ خسته‌نفس هم، پدری کن فَحوانِگری، زخمیِ آمال و زوال است چون دُرِ درخشان به دوایش اثری کن بنگر که چه‌ حیران شدم از رویِ تَحَسُّر دل‌ خون نکن... آلامِ نهان را بصری کن تا قلبِ -رها- زخمیِ عشقِ دگران است دیو و ددِ چشمانِ مرا، حور و پری کن! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 آه..‌‌. حیف از روزگارانِ خوشِ دیروز آن سحرگاهانِ بی دل‌شوره و بَرخورد اشتیاقِ‌ زندگی بی‌وقفه شَریان داشت شَب مرا با خود به قصر آرزو می‌بُرد بی‌نیازی... راهِ سَرسبزِ سعادت بود! قلب‌مان از آرزوها پِلّکان می‌ساخت نرخِ شادی خنده‌یِ مامان و بابا بود وان بها را کودکِ کاشانه می‌پرداخت نازنین مادربزرگ از قصه‌ها می‌گفت آن پریزادی که دیوَش عاشقِ او شد! از گِدایی، کز سَرِ تسلیم و اِستِغنا... تاج و تختِ پادشاهی لایقِ او شد! در حیاطِ خانه‌مان پروانه می‌دیدیم زندگی در یادِ ما گُلخانه‌ای می‌ساخت آنچه را در سینه هرکَس آرزو می‌کرد ایزدِ مَنّان به دستانِ سَخی می‌ساخت واقعا بی‌غَل‌وغَش بودیم و بی‌زَنگار مُجریِ آموزه‌هایی خوب و اِنسان‌وار در حیاطِ خانه‌ها و کوچه می‌پیچید شَمّه‌ی یاسِ امین‌الدّوله، نَکهَت‌وار! هر نفس بازم نَهیبِ فرصتِ تازه‌ست با چه استدلالی از دنیا گُذر کردیم؟ در کجا ادراکِ ما‌ مَغلوبِ غِفلَت شد؟ وانهمه احساسِ زیبا را هَدر کردیم؟ ما همان هَمسایگانِ خوبِ دیروزیم کَز رفاقت‌ها نشان در یادِ هم داریم فرصتی دیگر برایِ مهربانی هست؟ یا فقط... از عالم و آدم طلب‌کاریم؟ در دلِ شامی سیَه... از نور باید گفت! قلبِ خود را صیقلی‌ داد و مُزیَّن کرد! می‌توان همچون -رها- در قَعرِ تاریکی شعله‌ای زیباتر از خورشید‌ روشن کرد. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 باز گندمزارِ گیسویت به دستِ باد می‌رقصد و من بیهوده در صحرایِ چشمانت، به‌رَغمِ تشنگی، سرگرمِ ایثارم؛ و بر صحنِ غبار آلودِ این ویرانه‌یِ خلوت، کماکان دانه می‌کارم! چه بی اندازه مشتاقم، برای دوری از تنهایی و تبعید؛ و دلتنگم، چه بی علت... برای خلعتِ زیبنده‌یِ خورشید؛ که گرمایش پس از باران، نگاهت را، به شرطِ رویشِ رنگین‌کمان می‌باخت؛ و ناگه... برقِ لبخندی... ز فتحِ قله‌هایِ گونه‌ات عاشق‌ترم می‌ساخت. چه محتاجم به حس گم‌شدن در شهرِ آغوشت! چه غمگینم، برای لحظه‌هایِ خوب و زیبایی... که راحت شد فراموشت! و دلگیرم، ز مرگِ خامُشِ عشقی، که چون بارِ گُنه افتاده بر دوشت! صدایم کن... صدایم کن... کمک کن تا که چشمانت، که تنها شاهدِ شلاق و تبعیض‌اند، به لطفِ شعرهایِ من، گُهرهایی فروریزند؛ مگر با دانه‌هایِ خُفته در خاکِ نگاهت در بیامیزند؛ و ناگه از دلِ شب‌ها، بروید غنچه ی مهتاب؛ که برگیرد ز دنیایِ زِ هَم‌بُگسسته‌یِ ما تاب مرا دریاب! مرا دریاب. 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 وقتی ستارگان، در قابِ آسمان شب را مناجیِ، مهتاب می‌کنند در چشمِ عاشقم، پروانه‌هایِ اشک ارواحِ خفته را، بی‌خواب می‌کنند در بندِ وحشتی، زائیده‌ی سکوت لب را جسارتِ، فریاد می‌دهم با هجمه‌یِ قلم، بر دفتری سپید دشتی ز قاصدک، بر باد می‌دهم شمعِ خمیده‌ای، خورشید می‌شود آنجا که سایه‌ات، بر آشیانه نیست باران پرنده را... تازانه می‌زند... مژگانِ نازکت، تا در میانه نیست تصویری از تو را، در ذهنِ خسته‌ام بر بومِ خاطرات، ترسیم می کنم هر دم بلورِ اشک، در دیده بشکند آن را به دستِ عشق، ترمیم می‌کنم در عمقِ ریشه‌ام، دردی نهفته است احساسِ زندگی، دوراز تو ساده نیست حتی شراب شعر، مستی نمی دهد گویی که از ازل، در من اراده نیست! کاش آرزوی تو... رویایِ من نبود تا از حصارِ تب، آسوده بگذرم می‌ترسم عاقبت، در لحظه‌یِ عروج بال فرشته‌ای... سوزد ز آذرم حائل میان ما، دنیایِ دیگری‌ست پروا کن از حجاب، خورشید دلفروز دلتـنگیِ -رها- ، درمان نمی‌شود تا آخرین نفس، می‌جویمت هنوز! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 زندگی خاطره‌یِ روشنی از یک لبخند رویِ لب‌هایِ تو در مرحله‌ای از رویاست چینشِ هندسیِ پیکره‌یِ یک شعر است علمِ معماریِ ناممکنِ قصری زیباست. زندگی ساده ترین ترجمه‌ی دلتنگی‌ست وقتی اندازه‌یِ یک ثانیه از من دوری! زدنِ پلک و همان فاصله‌ی کوتاهی ست که به چشمِ منِ عاشق شده سالی نوری. زندگی عطرِ گریبانِ تو باشد در باد... که شب و خانه به او یکسره می‌پردازند فرصتی نو، که خدایانِ‌ طبیعت هر سال جمله از گردشِ این رایحه، گُل می‌سازند! زندگی درکِ رسیدن به تو‌ پیش از دریاست فرصتِ کشفِ دلیرانه‌ی چشمی جاری شوقِ بارنده‌ترین ابرِ غنی از باران... که ز خاکِ قدمت تازه شود پنداری! برقِ چشمانِ تو تابنده تر از اخترهاست هرمِ آغوشِ تو سوزنده تر از خورشیدست رهنِ سجاده یِ ابریشمیِ گیسویت... فرصتِ مغتنمِ زندگیِ جاویدست! بوسه ات رختِ عزا از تنِ شب می‌گیرد خلسه یک ثانیه از نعمتِ بودن با توست صحبتِ مهر و محبت به میان آوردن... لذتِ واقعیِ لطفِ سرودن با توست. زندگی جز تو و این با تو شکفتن‌ها نیست بی تو، غم، یک شبه دامانِ مرا می گیرد غصه پروا کند از قلبِ -رها- تا با توست تو نباشی... نفسم جانِ مرا می گیرد! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 شب پَدیدار و ظلمتی بسیار غوطه‌ور گشته‌ام در افکارم می‌نگارد ز غصه‌ها سرمَشق جُغدِ افسرده‌حال و بیدارم! نعره‌یِ رعد و دِهشَتِ طوفان ثِقلِ خاموشیِ قناری‌هاست! بُغضِ من در گلو تپانچه و آه سوتِ شلّیکِ بی‌قراری‌هاست می‌رسد خون به قلبِ مُنقَلِبم از شکافی به قُطرِ قَطره‌چِکان لحظه‌ها جان‌گُداز و رَهگذرند هر تپش کَسری از تَتِمّه‌یِ جان طَبعِ سَیّالِ من، به قامتِ شعر مَنفَذی... در شیارِ تاریکی‌ست واژگان جاری‌اند و در برهوت هر سَرابی یَقینِ نزدیکی‌ست! شِکوِه‌ها را سپرده‌ام به کتاب هرچه ابیاتِ مُنقَضی شده‌اند در قفس‌هایِ فکری‌ام کلمات در گُسَستی، مُمَیزی ‌ شده‌اند اختران خفته‌اند و... شامِ مرا شمعِ بِیغوله‌ و چراغی نیست! گو تن و روحِ من چو عقربه‌ها بین‌ِشان نقطه‌یِ تَلاقی نیست! شب نمودار و هر طرف دیوار مانده تنها -رها- و... خاموشی اُلدُرَم بُلدُرَم چه نفعی داشت؟ نوشِ‌جان بادَت این فراموشی 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 وقتی از شورِ عشق می گویی و بجز خنده زیرِ تیغت نیست در لجن زار غوطه ور شده ای شاعری جز غم و مصیبت نیست! می کشی زیرِ زندگی کبریت می نویسی که: حالِ من خوب است. در پیِ عقدِ دائمی؛ لیکن... صیغه در دفترِ تو مکتوب است! هرکسی هر کجایِ این دنیا کز درختِ تو شعر می چیند با نگاهِ خودش تو را خوانَد وز نگاهِ خودش تو را بیند! آن یکی اهلِ قل هو الله است دیگری بی خدا و افراطی الغرض متهم تویی، چونکه... هم پیِ دین و هم خراباتی! بس که در عمقِ خود فرو رفتی مشکلاتت کُلُفت می گردند معطلِ نانِ شب شدی، ملت... در پیِ شعرِ مفت می گردند! عده ای آدمِ ندانم کار... عاشقِ شعرِ بی پرستارند می بَرند آنچه را که می خواهند غیرِ نامت که بر نمی دارند!!! با سکوت استعاره می سازی تا قلم خو کند به بیگاری در پیِ راهِ در رو می گردی با زن و... بچه و... بدهکاری! دودمان خوشه کرده‌ای در باد چونکه شوقِ نوشتنت باقی ست از هنر جمله آنچه بردی سهم لنگِ نازِ زمانه‌ی یاغی ست! وان کتابی که جوهرت را خورد توی انبارِ خانه مدفون است ای «رها» یاوه نقل و حلوا نیست خودکشی کرده‌ای دلت خون است! تاکسیِ شعرِ قسطی از بازار بی مسافر نمی رود دربند با شمایم، آره، تو بی وجدان نرخِ امروزِ لایکِ خالی چند؟ 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 رازهایی چه سِترگ! زخم هایی چه عمیق! زندگی کشفِ کدامین طرفِ پنجره است؟ بر چه مبناست، که تا گاهِ پدیداریِ مرگ... عطشِ فهمِ بشر نعره‌ی بی حنجره است؟ بَری ام زینهمه کوشش ز ندانستنِ بیش چو به مبنایِ جهان یکسره پرداخته ام و به آگاهی ام از فلسفه‌یِ خلقتِ خویش مؤمنم هرچه بکاویده و... نشناخته ام! می‌توان ساده همین‌ شعر مرا زمزمه کرد و در اعماقِ شبی روزنه‌ای روشن یافت می توان مملو شد از عطرِ پراکنده‌ی باغ گُلِ گیسویِ سحر را به فریبایی بافت! می توان بر تنِ تفتیده ی هامون بارید مثلِ باران که صمیمانه و تنگاتنگ است همچنان چلچله احساسِ سبکبالی کرد که به زیباییِ یک مزرعه خوب آهنگست من به لمسِ همه ی وسوسه ها مشتاقم لغزشِ شبنمِ تَر را به سحرگه دیدی؟ نبضِ سبزینه یِ گلدانِ اتاقم پیداست وز تنِ جاریِ یک رود، نوازش چیدی؟ در دلم آینه ای دارم و..‌. عشقش نامند من بدین واژه جهان را به زبان می گیرم همچو پیچک به تنِ قافیه ها می پیچم و شراب... از بُنِ قلبِ دگران می گیرم! اَبرِ احساسِ من از پنجره آبستن شد... در همان دم که خدا با گلِ میخک رویید غصه از دامن خوشبختی من سر برداشت زانکه سرشاخه ی ادراکِ مرا می بویید در دلِ هاونِ این سینه چه را می کوبند؟ از کدامین ترک این شور و نوا می جوشد؟ گنگیِ معجزه ی این همه آرامش چیست؟ روحم از چشمه ی شفافِ کجا می نوشد؟ من به ابهام همین یک نفس ایمان دارم حالم، آینده و... فردای مرا.... می سازد لمسِ یک شاخه ی نورس ز تنِ نیلوفر در همین ثانیه... دنیایِ مرا می سازد! زندگی... در نظرم، با همه ی تلخی ها... بهترین موهبت و زنده ترین تصویرست آنچنان می زیَم آزاد و «رها» در طوفان که پس از این دم پیوسته نگویم‌ دیرست 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 ای دل غمگین‌ِ من... ای قلبِ دردآگینِ من عضوِ لنگانِ جراحت دیده‌ و چرکینِ ‌ من چون کبوترخانه‌ای پاشیدی از بیداد باد راحت افتادی زِ پا، دَرویشِ مهرآیینِ من! قلعه‌ای ویرانه مانی در رَهی صَعب‌العبور شوکرانی‌ گو بشارت می‌دهد تسکينِ من! هم‌قدم بودی و خاطرخواهِ تنهایی شدی سایه‌ای تاریک و در تعقیبِ پاورچینِ من گفته بودم مهربانی را مَکُن بیرون ز حَد خودزنی کردی چرا مَغبونِ کوته‌بینِ من؟ دَعویِ آیینه‌گی داری چو با دل‌های سنگ هِی نیایی خون بِگریی بر سرِ بالینِ من؟! بَرحَذر باش از گدایی کردنِ بیجایِ عشق خواهی از ماتم رها گردی دلِ خونینِ من اَرتِشت را مَکرِ دُشمنیارِ هم‌لشکر شکست بس نکردی خیره‌سر نامُستَدَل تَمکینِ من اوجِ پروازت نشان از آن تذکُرها نداشت! شد سقوطت در میانِ نقطه‌ی تخمینِ من آن قناری‌ در گلویت طفلک افتاد از نفس گو چه کردی... اِی سراپا لایقِ نفرینِ من؟ گاهِ تأدیبت دریغا می‌خورَد تیرم به سنگ اَستَری مانی که از خاطر بَری یاسینِ من! بی‌رعایت چون میانِ سینه‌ داری مَسکَنی خود بکِش بَر‌ گُرده بارِ غصه‌یِ سنگین‌ِ من فکر آزادی چرا؟ حقِ تو این ویران‌سراست زنده ای در من کنون و مُرده در تَدفینِ من در محبت چون -رها- آماجِ حیرانی مباش بشنو پندی لَم یَزَل از روحِ شمع آجینِ من! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 مرا برای خودم عاشقانه دوست بدار! که رو گرفته ام از زندگی و این مَردُم طلسمِ قلبِ مرا با تلألویی بشکن... مگر گشوده شود این کَلافِ سر در گُم دوباره سر بنِه از رویِ اعتماد و غرور به شانه های ستبری خمیده از اندوه اگرچه مرثیه ای غمگِنانه می خواند اسیدِ خون به رگانم ز بی قراریِ روح نزولِ آیه شو در قلبِ پُر تَلاطُمِ شعر گشاده پنجره‌ای... سویِ آسمانِ خدا گرفته راهِ نفس را اگرچه رَهزنِ بُغض طلوعِ گریه‌ی من باش و گَردِ غم بِزُدا دلم چنان که به مهرِ تو آشنا گرم است به چشمِ خسته ام آیینه مادرِ فرداست چو عُمرِ پویه دوان طعنه می‌زند نهراس کویرِ خشکم اگر عاشقی کند دریاست! مرا به نشئه‌ی لبخندی از من‌ عاری کن که جانِ تازه بگیرم... چو عُنفوانِ بهار ای از تمامِ جهان بی بهانه سهمِ -رها- مرا برای خودم عاشقانه دوست بدار! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 بارون میاد و پنجره تسلیمِ غصه‌هاس می‌غُرّه آسمون و... سَرم نعره می‌کشه دارم پیاده گَز می‌کنم عمرو بی‌هدف... با شاعری که تومه و چَنوَقته ناخوشه اون شور و شوقِ -رها- بودنش گذشت جَلدِ قفس شدن تویِ شعرا پرنده‌هاش پُک می‌زنه به بَهمنِ پَنجاهوهَفت و دود بالا میاد با سمفونی و خِلطِ سرفه‌هاش بُغضش یه عمره پشتِ چراغایِ قرمزه مغزش اسیرِ حمله‌ی فکرایِ آش و لاش قلبش شکسته از بدی و قحطِ معرفت عاشق می‌شن ولی آدما با نوشته‌هاش اسمش سقوطِ نرخِ کتاب‌ و مجله‌هاس بُغ کرده کُنجِ قِشقرقِ بی سر و صداش پاندولِ ساعتش یه قدم میره میگه: آخ! انگار یه‌تِک لگد می‌زنن توی بیضه‌هاش می‌شه با حقِ نشر و فروشِ ترانه هاش اِسنَپ‌ گرفت تا بانک‌هایِ اسپرماتوزوئید صادق هدایتِ تو مُخِش... طعنه می‌زنه: یالّا پسر، دِ وقتشه اون ماشه رو کشید! چِهل ساله جمجمه‌ش قفسِ دردِ میگرنه قلبش گرفته و نفس‌هاش رَندُمی شدن! میدونِ مینه بِسترِ سَن‌ دیسکِ حافظه‌ش از دیستِمی موهاش یهو جوگندمی شدن زخماش عمیقن و همه قرص‌ها پلاسیبو چشمش کویرِ روحشو رودخونه می‌کنه اونی که با وَلَع فقط از عاشقی می‌گفت رو قله‌ی بلندِ تنهایی‌هاش لونه می‌کنه! برلین با هر خزون به دلش زخمه می‌زنه رویِ مَدارِ فلسفه‌ی پُشتِ هر "چرا؟"ست دست‌هاشو ها می‌کنه... با خودش میگه: تویِ دلِ شکسته‌یِ هر شاعری عزاست!!! سینه‌ش پُر از زباله‌س و... تارایِ عنکبوت ذهنش یه بچه که میدوئه سمتِ مدرسه نه... این قطارِ کهنه دیگه خارج از خطه نُچ، شاعری که تومه به مقصد نمی رسه! 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi

🕊 بیزارم از آیینه‌ هایِ خالی از شادی! سِقطِ جَنین از سَردیِ سِلولِ بُنیادی اِسکیزوفِرنی بودنِ گَشتاورِ ساعت عکاسیِ کَت بَسته در میدانِ آزادی! آثارِ استفراغِ فحشی بَر در و دیوار لاسیدنِ کنسروِ تُن با حفره‌ی گیتار شنگولیِ نیسان و دودِ اگزوزِ خاور دلجوییِ فندک از اَبرِ فیلترِ سیگار! افتادنِ دریاچه‌ای خشکیده در قُلّاب مرگِ امامِ کوسه‌ها وقتِ شنا در آب! تأکید اَدیان بر پُلُمبِ هوشِ مصنوعی پاییدنِ آیندگان با رَمل و اُسطُرلاب! نُطق از لزومِ اُرتودُنسی در ثناخوانی کولتورلوژی با بحثِ و گفتِ بندِتُنبانی اَثنایِ اسکای‌فالِ سَم مِندِس تمَرگیدن با ژستِ روشنفکر و لاتِ چاله‌میدانی مُردن برای عضویت در ارتشِ دشمن زاییدنِ مَردان به زیرِ یوغ و گاو آهن آداب و احکامِ قبیح و مُضحکِ شرعی واپسگرایی با شعارِ: "ارجِ و قُربِ زن" سازندگی فَصل‌الخطابِ شاشِ سرپایی پُر بودنِ تقویمِ شب‌ هایِ خودارضایی آفت‌شناسی از حجابِ غَرقِ استیصال سکسِ مَحارم در دفاع از علمِ زیبایی! نَخ کردنِ بی وازلین در دانه‌یِ تسبیح گُرخیدنِ روحانیت از شادی و تفریح خونخواریِ بِدعَت گذارِ حلقه‌ی عرفان ترسِ مُریدان از برائت جویی و تقبیح الأمرِ بِالمعروف و... وَالتَشجیعِ بَدذاتی ناظر بر اِستِصوابِ اصلاحاتِ افراطی خشکیدن جریانِ مغزی در سیاستکار کشفِ علومِ هسته‌ای با چرخِ خیاطی بوسیدنِ لب های همسر در وَنِ ارشاد طرحِ دموکراسی ز سَردمدارِ استبداد رقصیدنِ زرافه ها با لامپِ اِل ای دی تکریمِ ضرغامی برایِ دزدی از فرهاد! در وادیِ افسردگی، از خود بُرون رفتن دنبالِ ردِ اشک و خون در جیبِ پیراهن پَر بسته مانندِ -رها- عاشق، ولی تنها! بیگانه با جانی که مهمانش نخواند تَن 《رها》 © امیر ساقریچی (رها) کلیه حقوق محفوظ است! طراح و گرافیست: رامین عظیمی © Amir Sagharichi-Raha. All rights reserved. Graphic designer: @azimiramin #رها #ادبیات #شعر #کتاب_بخوانیم #ترانه #عاشقانه #نویسنده #فارسی #ایران #ادبیات_ایران #ایرانیان_آلمان #موزیک #امیر_ساقریچی #امیر_ساقریچی_رها #rahapoesie #azimiramin #Literature #Poem #Iranian #Author #Pen #iranianpoet #PoetryOfRaha #amir_sagharichi_raha #amir_sagharichi